امام و "دولت دینی انتخابی"( کدام جمهوری اسلامی ؟)
نشست ( دولت انقلابی، مکتبی، مردمی) _ مشهد _ بهار ۱۴۰۰
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر خواهران و برادران عزیزم سلام عرض میکنم و خداوند را سپاسگزارم که توفیق عنایت فرمود محضر شما عزیزان برسیم. دوران فوقالعاده حساسی است برای جهان، برای جهان اسلام، برای مکتب اهل بیت(ع) و برای ایران و برای من و شما بطور خاص. دوستان فرمودند در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و هم سالگرد رحلت امام(ره) هستیم از منظر امام(ره) به مقوله انتخابات و صلاحیتها و شرایط رئیس جمهور آنگونه که در قانون اساسی آمده به نکاتی اشاره کنیم و تکلیف خودمان با خودمان روشن شود تا تکلیفمان با مخالفین این مبانی و بخصوص با کسانی که همواره بین دو صندلی مینشینند که موضعشان شفاف نشود روشن بشود. امام(ره) یک خصوصیتی داشت به خصوص در آن دو سال آخر عمر شریفشان، گرچه از ابتدا همینطور بود مبهمگویی و کلیبافی نمیکرد. مصاف حق و باطل را عریان و شفاف و صادقانه مطرح میکرد. کلمه حق را گِرد نمیکرد که بالاخره معلوم نباشد که شما چه گفتی؟ لهتان چه مبانی، چه اصولی و علیه چه کسانی و چه جبههای حرف زدی و موضع گرفتی؟ کلیگویی و متشابهگویی، همه حرفهای خوب را بگوییم ولی بیاثرو بدون خروجی! تکلیف تعیین نکن! دین را به نحوی بیان کنیم که فیصلهبخش بین ایمان و کفر، مستضعف و مستکبر، انقلاب و ضد انقلاب، عدالت و بیعدالتی، فساد و صلاح روشن نشود، نه؛ خیلی حساس و دقیق و بدون تعارف بودند. آنجا که باید سعه صدر و مدارا داشت در مسیر حق است اما وقتی تقابل حق و باطل مطرح میشود هر نوع تعارف و تلاش برای بُرد – بُرد با دشمنان اسلام و مسلمین و مردم یک تلاش نادرست است. اساساً بُرد – بُرد تعبیر درستی است در معاملات و مذاکرات بین آدمهایی که به حقوقشان قانع هستند حدود خودشان را میشناسند و به دنبال گفتگوی برابر هستند. اینجا برد برد حتماً هست و باید باشد. در تمام معاملهها، گفتگوها و مذاکرات در طول زندگی باید مبنا برد برد باشد یعنی قرار نیست یک طرف سود کند و طرف دیگر ضرر کند! باید هر دو طرف به حقشان برسند. اما وقتی بحث و مشاجره بین حق و باطل است ما دیگر بین حق و باطل برد برد نداریم. یک کسی که ظلم میکند و به آن کسی که ظلم میشود یک جوری تفاهم کنیم که هم ظلم برقرار باشد و هم هر دو راضی باشند این نمیشود. برد برد زیر سایه بیعدالتی معنا ندارد. نتیجهاش نباید تن دادن به هر نوع سازشی با جبهه استکبار باشد و شما دیدید و میبینید و باز هم دیدید که اساساً استکبار حاضر به معامله برد برد نیست. آنها اسمشان رویشان هست اسم مستکبر روی آن هست از بالا نگاه میکند و همیشه به دنبال برد – باخت هستند. حاضر نیستند پشت میزی برابر بنشینند و بگویند با چه استدلالی چه چیزی حقوق شماست و چه چیزی حقوق ماست و چه چیزی حدود ماست و چه چیزی حدود شماست. هیچ وقت این کار را نکردند و اگر هم بکنند بازی است و ته آن چیزی بیرون نمیآید و خروجی ندارد. همین مذاکرات برجام تقریباً 18 سال است این مذاکرات هستهای دارد صورت میگیرد! از سال 82 همین آقای روحانی زمان دولت خاتمی ایشان مسئول مذاکرات هستهای بود از همان موقع ایشان میگفت تمام شد! حقمان را دارند میدهند، دادند، تحریمها را برداشتند، الآن هم که دارد میرود بازدوباره دارد همان حرفها را میزند انگار 18 سال پیش، اول مذاکرات است! دوباره همان حرفها را میزند. اینها در بهترین حالت، توهم است که گمان میکنند با کسانی روبرو هستند که آنها قائل هستند دو طرف به حقوقشان برسند و هرگز آنها وارد هیچ معامله برد بردی نشدند و نمیشوند. اگر بشوند که دیگر مستکبر نیستند. امام(ره) در نسبت با دشمن آنجا نمیگوید یک سوء تفاهمی بین ما و اینهاست! دیوار بیاعتمادی بلند شده باید چندتا آجر برداریم کوتاه شود. خیر، اتفاقاً در اوج تفاهم هستیم هم ما کاملاً میفهمیم آنها چه میگویند و هم آنها میفهمند ما چه میگوییم.
لذا من عرایضم را میخواهم با بعضی از تعابیر امام(ره) آغاز کنم که در آستانه آخرین انتخابات زمان امام(ره) صورت گرفت و صادر شد. همان ابتدای سال 67 آخرین انتخابات بود و امام(ره) آخرین پیام انتخاباتیشان را داد. من خواهش میکنم به این لحن و تعابیر ایشان توجه کنید. حالا این که به برد برد و مذاکره مثال زدم قصدم تعریض به اینها و اشخاص نیست این یک منطق و فکری از اول انقلاب از ابتدا بود که قائل به این بود که – حالا آدمهایش عوض شدند این خط فکری همیشه بوده و هست و خواهد بود – که یک جوری ما گِردش کنیم! شعارهایمان را اگر بتوانیم علناً پس بگیریم شعارهای انقلاب عوض شود و تغییر کند یک مرتبه به جای نهضت ضد استکبار جهانی بحث گفتگوی تمدنها به اسم تمدنها مطرح بشود. نماینده تمدنها کیست؟ مستقیم میرفتند به اسم گفتگوی تمدنها با آمریکاییها مذاکره میکردند. سر مسائل افغانستان و مسائل مختلف دیگر. شعار تشکیل جامعه توحیدی که البته نسبی است ولی هرچه توحیدیتر، هرچه عدالت و اخلاق و برادری بیشتر، جامعه اسلامی و انقلابی، یک مرتبه شعار به جامعه مدنی تبدیل شد که اساساً مربوط به گفتمان لیبرال سرمایهداری است. شعار صدور انقلاب امام یک مرتبه به تنشزدایی تبدیل شد! تنشزدایی با استکبار! ما با دیگران که تنشی نداریم زمان امام(ره) با کسی تنش نداشتیم که میگویند آشتی با جهان! مگر کسی با جهان قهر بوده است. امام(ره) به نفع ملتهای مظلوم جهان قیام کرد. جهانخواران، این سه – چهارتا کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسم مستعارشان شده آزاد! جهان آزاد! آشتی با جهان! اینها که در یکی دو قرن اخیر، صد سال اخیر جهانخوار بودند اینها که جهان نیستند. خلاصه یک فکری همیشه این بوده الآن هم هست که دیگر جمعش کنید! ولش کنید! هرچه میخواهند بده برود! آن وقت جالب است اینطور وقتها دعوا و درگیریای میشود ظالمی توی خانه مظلوم میآید ستم میکند تعدی میکند، میسوزاند، غارت میکند، تجاوز میکند و بعد مظلوم از خودش دفاع میکند و درگیری بوجود میآید. اسم این مقاومت را تنشزایی، خشونتطلبی و تروریسم میگذارند. به او نمیگویند تو را تجاوز کردی؟ به این میگویند تو چرا خشونتطلبی و داری از خودت دفاع میکنی؟ خیلی که لطف میکنند دیدید این سازمان مللیها و حقوق بشریها به دو طرف میگویند خشونت نکنید! یکی آمده دارد شما را میزند سرتان را شکسته، جیبتان را خالی میکد، توهین میکند بعد تو از خودت دفاع میکنی، او به جای این که بیاید طرف مظلوم را بگیرد به دو طرف میگوید دعوا نکنید! کدام دعوا؟ صدتا خوردیم یکی زدیم! خشونت دعوا چیست؟ تو به جای این که بیایی کنار مظلوم، صلح، تنشزدایی. اصلاً انبیاء آمدند تنش علیه ظالمین و استکبار ایجاد کردند چطوری ما یک مذهبی هستیم که تمام رهبران مذهب ما شهید شدند هیچ کدام به مرگ طبیعی نرفتند. تنش با ظلم، با استکبار، با فساد، بیعدالتی. آن وقت در این وسط یک کسانی پیدا میشوند که آقا با مذاکره حل میشود بیخود به دعوا احتیاج ندارد. خب بسیار خوب اگر واقعاً حل میشود بفرما. خب توی مذاکرات قرار است چه کار کنید؟ قرار است بروید حقوق مردمتان را تآمین کنی، عزت اینهارا تأمین کنی. میگویی بدون درگیری با حرف زدن حلش میکنیم. بسیار خب، برو مذاکره کن ولی جان ما یکجوری مذاکره نکنی که برگردی تهش به ما بگویی آنچه که دادیم بقیهاش را هم بدهیم تا انشاءالله سوء تفاهمها برطرف شود! برو یک کاری کن که تنش و درگیری نشود ولی ملت به حقوق خودش برد و مظلوم به حقش برسد. لااقل به بخشی از حقش برسد. بعد طرف میرود اینها میروند بعد از مدتها و سالها و سالها برمیگردند میگویند اگر میخواهید مسئله حل شود باید کلاً کوتاه بیاییم و ولش کنیم! دیگر شعار دفاع و مقاومت و عزت ندهید! تسلیم بشوید بعد اینها یک مقداریاش را به ما پس میدهند. رفتی دعوا را حل کنی اما آن کاری را که آن میخواهد کردی! فقط میخواهی ما را خلع سلاح کنی آخرش هم تقصیر ما میافتد که چرا مقاومت کردیم؟ الآن بیش از 70 سال است در فلسطین دارند مذاکره میکنند! باید با کسانی باشد که مذاکره پذیر باشند! به بخشی از بیعدالتیها خودشان و حقوق شما اعتراف کنند. بعضیها میبرمیگردند میگویند نشد شما نگذاشتید همین که شما میگویید ما پای حقوقمان ایستادیم شعار دادید و حاضر نیستید کوتاه بیایید شما باعث شدید این گفتگوها و مذاکرات شخص بخورد! اصلاً قرار بوده شما برای تأمین حقوق مظلوم مذاکره کنید. حالا برگشتید میگویید به حرف ظالم گوش کنید تا مذاکره به نتیجه برسد؟ کدام نتیجه؟ قرار بود نتیجه تأمین حقوق مظلوم باشد نه تأمین کلمه ظلم و پیش بردن حرف طرف که با خشونت نمیتوانست جلوی او ایستادیم حالا باز مذاکره همان کار را بکند ببینید میخواهم بگویم این حرف الآن نیست. من با اشخاص هم کاری ندارم بعضیها نادان هستند بعضیها دچار سفاهت در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی هستند. اصلاً واقعبین نیستند من نمیگویم ایدئولوژیک و انقلابی نیستند من میگویم واقعبین نیستند چون واقعیت همین است که داریم میبینیم. آنچه که واقعاً اتفاق افتاده آن را ببین. مثل این که نمیبینید بازدوباره همانطور رفتار میکنید. یادتان باشد 18 سال گذشت، تا 180 سال دیگر این مذاکرات قطرهچکانی ادامه پیدا میکند و یک هزارم حقوقمان را زیر نظر خودشان اگر بدهند و در ازای همان هم صدتا چیز از شما میخواهند که باید بدهید! اولیاش همین است که باید از حرفهایتان کوتاه بیایید و بگویید معذرت میخواهم! ما معذرت میخواهیم انقلاب کردیم! خود انقلاب علیه شاه شروع تنش با آمریکا بوده است شروع تنش با انگلیس بود چون ایران مِلک طلق اینها بود تنش شروع شد و اینها را بیرون کردیم. تنشزدایی به این معنا که میخواهید حرفهای انقلاب را پس بگیرید؟ حتماً تنشزدایی که هدف است اما تنش با چه کسی؟ چه کسی تنش را شروع میکند و چه کسی باعث تنش است؟ بعد چگونه تنشزدایی؟ به چه شیوهای؟ به شیوه گذشتن از خون 300 هزار شهید و گذشتن از حقوق و عزت یک ملت؟ اگر هنری داری باید بروی مذاکره کنی برگردی بگویی حقوق اضافه دیگری از ملت به اینها ندادیم و حقوقی هم که داشتیم و اینها ضایع کرده بودند ما توانستیم با هنر دیپلماسی و فن مذاکره توانستیم اینها را اعاده کنیم احتیاجی به درگیری و مقاومت فیزیکی هم نیست با گفتگو هم آن را حل کردیم. این هنر است اگر میتوانید بسما... . نه این که بروید برگردیم بگوییم نشد علتش این شد که شما تسلیم نشدید برای همین مذاکره به جایی نرسید! اصلاً مگر قرار بوده مذاکره ما را تسلیم کند؟ مگر قرار بوده که ما حرفهایمان را پس بگیریم؟ هدف مذاکره عقب زدن غاصبان حقوق مردم بوده و اعاده حقوق ملت بوده است. بعد بگوییم حالا حقوق ما را ندادند و به جای آن شما از حقوقتان بگذرید! شما معذرتخواهی کنید و عقب بروید و شعار ندهید! این که مذاکره از نوع ملانصرالدین است!. مذاکره کنیم در جهت تأمین و تثبیت مطالعات ناعادلانه متجاوز. یعنی قرار نیست او با ما و با حق کنار بیاید. نتیجهاش این باشد که ما با او کنار بیاییم! – دقت میکنید؟ - نتیجه خروجی مذاکره چه باید باشد؟ از کجا میفهمیم چه مذاکرهای کارآمد و است و چه ناکارآمد است؟ حالا ببینید ما یک دسته جریانات نفوذی و جاسوسی هست که همیشه بوده و خواهد بود. یک بخشی هم آدمهایی داریم که واقعاً نگاهشان به ایدئولوژی کفر، یک نگاه توحیدی و انقلابی و مؤمنانه و نگاه قرآنی نیست. فکر میکنند یک مقداری ما تند رفتیم و افراطی هستیم و باید یک جوری کنار بیاییم و به زندگی عادی برگردیم. این مقامات آمریکایی، انگلیسی و مقامات آل سعود شما چندین بار گفتند که شما تکلیفتان را روشن کنید بالاخره شما انقلاب هستید یا نظام هستید؟ گفت ما نظام انقلابی هستیم. ما هم نظام هستیم و هم انقلاب. نظام پشت به انقلاب، که دیگر نظام انقلاب نیست. آن نظامی که امام میگفت حفظ آن از اوجب واجبات است آن نظام انقلابی است نه نظام منهای انقلاب. اگر قرار بود ما هم مثل نظام شاه و بقیه و نظام آل سعود باشیم تازه آن موقع هم اینها با ما مذاکره نمیکنند چون ارباب با نوکرش که مذاکره نمیکند بلکه دستور میدهد.
امام(ره) در پیامشان به آخرین انتخابات عمر شریفشان در سال 67 پیامی داده که من فقط چند بخش آن را خدمت شما عرض میکنم. اولاً تأکیدی بر شعور سیاسی مردم ایران. این که میگوید مردم قیم نمیخواهند. این مردمی که انقلاب کردند و جمهوری اسلامی را آوردند, این مردمی که در 8 سال جنگ ایستاند. البته همه مردم نبودند ولی آن بخش نوک پیکان که نیروهای فداکار بودند شاید مثلاً یک میلیون خانواده بودند ولی خب بقیه هم در ردههای مختلف همکاری و تعاون داشتند. امام میگوید این مردمی که انقلاب کردند و این جنگ را ایستادند و در صحنه هستند و در انتخاباتها میآیند این مردم قیم نمیخواهند. راهنمایی بکنید اما انتخاب را به عهده مردم بگذارید حتی اگر به نظر شما ممکن است اشتباه هم بکنند. البته ضوابط قانون را در مورد نامزدها رعایت کنید یک شرایطی در قانون اساسی است. کسانی که میخواهند در رأس مسئولیتهای جمهوری اسلامی بیایند و بر سرنوشت مردم مسلط بشوند و برای مردم تصمیم بگیرند باید یک حداقل صلاحیتهایی به لحاظ اعتقادی، عملی، عقلی، اخلاقی داشته باشند. اما این که چه کسی اصلح است، اینها را امام(ره) همانجا تصریح میکند این آخرین تعریفشان از این جامعه است میفرماید مردم احتیاجی به قیم ندارند استحکام این قیام الهی را مدیون اینهاست. اینها ما و این نظام را آوردند و به شدت مراقب باشید که یکی از اهداف شوم استکبار جهانی و نوکران آن در ایران این است که مردم را از صحنههای انقلاب دور کنند و به شکلهای مختلفی هم در این باب عمل میکنند. آن موقع هنوز جنگ بود، اگر یادتان باشد ماههای آخر جنگ بود. فروردین 67، دو – سه ماه بعد جنگ تمام شد. آن ماههای آخر جنگ که خیلی هم ماههای سختی بود در آن شرایط امام این پیام را داد، موشکباران میشد، بمباران هوایی میشد امام(ره) زیر موشکباران بیایید رأی بدهید مسئولین حکومت را باید خودتان انتخاب کنید این حکومت باید تا ابد مردمی بماند. لذا میگوید در تهدید بمبارانها و موشکباران مکانهای مسکونی چنانکه قبلاً مقاومت کردید بیایید و رأی بدهید ولو موشک توی صف رأی دهندگان بخورد ولی بیایید این حکومت باید مردمی باشد. و بعد آن صفبندی که امام صریح و تلخ برای بعضیها کرد، صفبندی میکرد، تعارف نمیکرد. بعد از این که میگفت من بارها گفتم این مردم در انتخابات آزادند، حق تحمیل نداریم، اینها رشد سیاسی و درایت دارند، مردم پای آن بیعت بزرگشان با اسلام ایستادند، وفادار ماندند. شما طبق قانون اساسی فرد غیر صالح را نباید در معرض انتخابات قرار بدهید اما بین آن کسانی که حداقل صلاحیت را دارند چه کسی اصلح است؟ مردم باید تشخیص بدهند حتی اگر به نظر شما اشتباه تشخیص میدهند این تشخیص را آنها باید بدهند چون نتیجه آن انتخاب را هم خود این مردم خواهند دید. باید جامعه و افکار عمومی به این جمعبندی برسد که من اینها را خودم رأی دادم و مدیریت شهر و روستا، ریاست جمهوری، مجلس، حتی خود رهبری و خبرگان، کل این سیستم را ما خودمان رأی میدهیم. دستگاه قضایی هم هیچ جهان انتخاباتی نیست خلاف فلسفه قضاوت است. باواسطه آن انتخابی است ضمن این که همه مسئولیتها با واسطه انتخابی است اما همهشان با یک معنا انتصاب است یعنی یک رأی به رئیس جمهور که میدهی او که میآید بعد هزاران انتصاب انجام میدهد. همه آنها انتصابی است که کل اموال عمومی و سرنوشت مردم هم دست هزاران مدیر است که همه انتصابی هستند منتها چون به یک انتخاب وصل هستند به اصطلاح مردمسالارانه میشود. انتخاب رهبری هم همینطور است چون رهبری هم منتخب ملت و نمایندگان ملت است. بنابراین مرز بین انتخاب و انتصاب یک مرز مصنوعی است. مقامات انتصابی، مقامات انتخابی. همه این مقامات انتصابات است و همه به انتخابات ختم میشوند. حتی خود همین تشکیلات، دوستان، مثلاً فرمانده یک نیروی نظامی انتظامی، انتصاب میشود اما از طرف چه کسی؟ از طرف کسی که منتخب منتخبین مردم است. بنابراین ما تقریباً هیچ مسئولیت انتصابی غیر مردمی اساساً در جمهوری اسلامی نداریم همه انتخابی هستند و همه منتخبین بعد انتصاباتی میکنند چه رهبری، چه رئیس جمهور، چه شورای شهر و روستا، چه نمایندگان ملت و از این قبیل. از این مغالطهها زیاد صورت میگیرد یا بحث قانون اساسی مطرح میشود شما میدانید تنها کشوری که قانون اساسیاش را به رأی مردم گذاشته، امام و جمهوری اسلامی است هیچ کشوری قانون اساسیاش را به رأی مردم نگذاشته است. اصل نظام را به رأی مردم به رفراندوم نگذاشته است هیچ حکومتی در جهان، در شرق و غرب و قدیم و جدید. فقط اینجا بوده. شده که مثلاً یکی – دوتا از مواد قانون اساسیشان را در یک شرایط خاصی به رفراندوم گذاشتهاند، مثلاً میخواستند اصلاحیه بدهند اما کل قانون اساسی را هرگز به رأی مردم نگذاشتند فقط اینجا بوده که نمایندگان ملت بیایند بعد قانونی هم که مینویسند باز به رأی مردم گذاشته شود دوباره آن تجدیدنظری که زمان امام آن آخر صورت گرفت دوباره هم به رأی ملت گذاشته بشود اینها در هیچ جهان اتفاق نیفتاده است. بخصوص انقلاب. هیچ انقلابی بعد از پیروزی، انتخابات برگزار نکرده است فقط امام و انقلاب اسلامی بوده است. انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین، انقلاب کوبا، انقلاب الجزایر و... هیچ کدام ازاینها انتخابات نکردند. امام(ره) بعد از انقلاب، باز نظام را به رأی گذاشت هیچ نظامی خودش را در دنیا به رأی نگذاشته است این را بدانید. این مردمسالاری در این حد در یک نگاه و تفکر دینی و توحیدی است. امام(ره) میگوید مردم با آدم های صالح و درست و معتمد مشورت کنند حواسشان به دستورات و احکام اسلام و مصالح جامعه باشد با توجه به آن مشورت و این حساسیت، مردم انتخاب کنند. بین افرادی که البته نباید هیچ کدامشان فاقد صلاحیت حداقل قانونی باشند از منظر آن نهاد قانونی که شورای نگهبان است. چون بالاخره در همه چیز اختلاف است بالاخره یک نهاد قانونی برای هر کاری تعریف میشود و تشخیص آن معیار میشود ممکن است بگویید مگر اینها معصوماند؟ نه معصوم نیستند مگر تقسیم کار نهادها که صورت میگیرد مگر شرط آن عصمت است؟ هیچ کس معصوم نیست. شرط آن عدالت است کسی معصوم نیست مگر سوار هواپیما میشوید اعتماد به خلبان میکنید مگر خلبان معصوم است؟ امکان سقوط مگر نیست؟ چرا. ولی عقلاً و شرعاً شما حجت دارید برای این که این کار را بکنید. بله ممکن است یک نهاد قانونی از منظر من و تو خطا بکند ولی این مانع از مرجعیت قانونی آن نمیشود مگر این که اثبات کنید که خود آن نهاد فاسد است. اثبات کنید نه این که بگویید چون تابع من نیست فاسد است. نه. معیار دارد. امام(ره) میگوید که مردم خیلی دقیق باشند. شرط میگذارند میگوید که مردم تعیین کننده هستند اما میگوید به کسانی رأی بدهید که این شرایط را داشته باشد: 1) متعبّد به اسلام باشد. کارهایشان را و سخنرانیهایشان را اسلاممالی نکنند. لعاب اسلام نزنند بلکه حقیقتاً مسلمان باشند یعنی معیار موضعگیریهایشان، حرف زدنهایشان و تصمیمگیریهایشان اسلام باشد ولو خلاف میلش باشد ولی تابع این باشد و تعبّد به دین خدا باید داشته باشد. آدمهایی که با تعابیر اسلامیات بازی میکنند ولی حقیقتاً آنها را معیار نمیدانند و به آنها پایبند نیستند و خلاف احکام اسلام، گرفتار مفاسد مالی، سوء استفادههای حکومتی و... میشوند امام میگوید مراقب باشید اگر حقیقتاً احراز نکردید که اینها مسلمان هستند یا ادا درمیآورند؟ به لباس آخوندیشان، به ریش و محاسنشان به سابقهاش که قبلاً در سپاه بوده یا 20- 30 سال پیش در کجا بوده، اطلاعات بوده و امنیت بوده این چیزها را نگاه نکنید بلکه ببینید الآن به اسلام و امام تعبّد دارد یا نه؟ اینها را نگاه کنید. میگوید مردم قیم نمیخواهند اما مردم حواسشان جمع باشد که به چه کسی دارند رأی میدهند؟ تعبّد به اسلام و مکتب داشته باشند. 2) وفادار به مردم باشند که به چه کسی رأی بدهیم؟ مردم مردم که همه میگویند. جنایتکارترین آدمهای جهان هم از اول تا آخر مدام مردم مردم میگویند. امام(ره) میگوید به مردم وفادار باشید وقتی مردم مشکل دارند باید کنار مردم باشید وقتی یک امضاء میکنی باید احراز کنی که امضاء به ضرر مردم نباشد. یک مرتبه یک بخشنامه دولتی چند میلیون خانواده را بیچاره نکنی, به مردم وفادار باش. بعضیها اصلاً مردم برایشان واقعاً مهم نیستند به زبان میگویند اما در نحوزه حکومت و مدیریتشان وفادار به مردم بخصوص تودههای محروم نیستند. میگوید باید در خدمت به مردم دائم احساس مسئولیت کنند. به کسانی رأی بدهید که اگر مردم مشکلی دارند اینها شبها خوابشان نبرد! نه اینهایی که خروپف میکنند! ساعت کار میزنند. البته خروپف طبیعی همه میکنند ما هم میکنیم اما خروپوف به معنای معنویاش عرض کردم. امام(ره) میگوید اینهایی که راحت میخورند راحت میخوابند ساعت کار میزنند کار اداری تمام شد! زلزله شده، سیل شده، کمبود فلان مسئله است مشکلات دارند این خانوادهها و بچهها نیاز دارند میگویند خیلی خب حالا ساعت کار تمام شده فردا یا هفته دیگر پیگیری کنید و یک امضاء هم زیرش بزنی. تو به مردم وفادار نیستی و تعبّد به اسلام هم نداری. به اینها احساس مسئولیت نمیکنی. حضرت امیر(ع) میگویند من چطور شبها آرام بخوابم در حالی که احتمال میدهم آن طرف سرزمین اسلامی امشب یک خانوادهای گرسنه است و از گرسنگی بچههایشان خوابشان نمیبرد من چطور بخوابم؟ چطور راضی باشم به من امیرالمؤمنین بگویند و دولت اسلامی بگویند! «وَ لَا أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ » در مشکلات زندگی در کنار مردم و شریک دردهای مردم نباشم. یک چنین کسانی، یک کسانی مثل رجایی، رجایی دو – سه ماه بیشتر رئیس جمهور نبود ولی یکجوری ماند که معلوم میشود که فیزیک عمل نیست که تعیین کننده است بلکه آن متافیزیک عمل است که نشان بدهی متعبّد به اسلام و وفادار به خلق و نگران مردم هستی. مردم اگر بچهشان مریض است تو باید احساس کنی بچه خودت مریض است. حضرت رضا(ع) که در محضر ایشان هستیم فرمودند حاکم، امامت، رهبری و حاکمیت اسلامی رابطه مسئول با مردم، رابطه مادر با بچه شیرخوارهاش است. دیدید مادر که کودک شیرخوار دارد اصلاً شب و روز ندارد اصلاً خواب راحتی ندارد نه درست میخورد نه درست میخوابد نه استراحتی دارد دائم به فکر آن بچه است. امام میگوید باید اینطور عاشق و نگران مردم باشید و الا دولت اسلامی نیستید. این تعبیر حضرت رضا(ع) است. اگر مردم مشکلی دارند مثل این که بچههای خودت مشکل دارند. اگر الآن به بنده و شما بگویند برادرمان، خواهرمان، فرزندمان، یک مشکلی دارد مریض است گرفتار است ما آرام که نمینشینیم نمیتوانیم بگوییم به من چه! امام رضا(ع) میفرماید کل مردم پدر و مادر و برادر و خواهرتان هستند اگر کسی مشکلات مردم را میفهمد و از کنار آن راحت عبور میکند این دولت اسلامی نیست. امام(ره) میفرماید به کسانی رأی بدهید که در قول و فعل، هم بگویند و هم عملاً اینطور باشند کسانی که طعم تلخ فقر را در زندگیشان چشیدند و تجربه کردند. کسانی که معنی گرسنگی بچهها را نفهمیدند و نمیدانند که همسر یا فرزندانت مریض شوند نمیتوانی دکتر و بیمارستان ببری، غذا نداری بچهها گرسنه میمانند اینها را نفهمد این اصلاً نمیتواند بیاید درد محرومین را حل کند. همیشه در رفاه و رفاه زدگی زندگی کرده است. در این خاطرات شهید سلیمانی میگفت که تا 15- 16 سالگی ایشان چوپانی میکرد بعد هم که به شهر کرمان آمده بود بعد به تهران و مشهد کارگری میکرد. میگوید ما آنجا عشایر و پشت کوه بودیم حتی یک روحانی نداشتیم که بیاید برای ما احکام بگوید. ایشان میگفت من 19 سالم بود در کارگری به مشهد آمده بودم یک کارگر متدینی بود از من پرسید تو مقلّد کی هستی؟ من گفتم مقلّد چیه؟ ایشان میگفت نمیدانستم مقلد و مرجع تقلید یعنی چه؟ چون اصلاً در عشایر و کوه و بیابان که ما گوسفند میچراندیم کسی این چیزها را به ما نگفته بود. اغلب نماز هم نمیخواندند. بلد هم نبودند. البته میگفت من و پدرم نماز میخواندیم ولی نمیدانستم اصلاً مرجع چیه و تا آن موقع رساله و توضیحالمسائل را نشنیده بودم. بعد میگوید بیشترین خاطرات من در زندگیام گرسنگی است! میگوید ما همیشه گرسنه بودیم اگر یک روزی غذای سیر میخوردیم برایمان خاطره میشد و میماند. میگفت من 13- 14 ساله بودم آمده بودم کارگری، یک آقایی سیب میخورد پوست میکَند و پوست آن را روی زمین میانداخت و میرفت ما پشت سر او راه میرفتیم پوستها را برمیداشتیم میخوردیم. 14 سالم بود کارگری میرفتم پشت سر این آقا که میرفت پوست سیبها را میانداخت برمیداشتم و میخوردم. بیشترین خاطره من گرسنگی است. این، این درد را کشیده و تمام گرسنگان عالم عاشق او شدند. آن وقت شما مسئولینی داشتید و دارید که در کنار آن تیپ مسئول این تیپ را هم دارید اول انقلاب هیچی نداشته با همین شعارها آمد بعد 30- 40 سال عوض شدند انواع و اقسام امکانات، ویلاها، سالی 10- 20 سفر تفریحی خارج با پول بیتالمال، گاهی خانواده را هم ببرند انواع و اقسام امکانات، تابعیت آمریکا، انگلیس، کانادا، استرالیا. خب اینها که نمیشود. بعضی از مسئولین امضاهایی کردند و میکنند که میلیاردها میلیاردها پول بیتالمال معلوم نیست کجا میرود و به کی میرسد؟ وقتی این حساسیتها از بین رفت اینطور میشود. امام(ره) میگوید مراقب باشید به چه کسی رأی میدهید درد فقرا را بفهمند، عیاش و خوشگذران و رفاهزد، عافیتپرست و توجیهگر نباشند. بعد میگوید در قول و عمل مدافع یک اسلام خاصی باشند اینجا جالب است. امام(ره) دقیقاً دوتا اسلام تعریف کرد. عوض این که بگوید مگر یک اسلام بیشتر داریم؟ بله. تفسیر غلط و گزینشی از اسلام دارید. این دو اسلام خیلی مهم است همان زمان هم بوده، منظور از این دو اسلام، این دو جناح نیست من به دو جناح رسمی و لیست جناحها کاری ندارم چون در هر دوتا جناح اینطور تیپها هستند. همین چند جناحها مختلف. چرا هی میگویند دوتا جناح؟ چون دوتا هم نیستند و جناحهای متعددی هستند. حالا اینطوری دو گفتند بعد هم میگویند حرف مرد یک کلام است تا آخر دو! در حالی که خودشان هم میدانند از آن طرف آمده این طرف، از این طرف رفته آن طرف! اصلاً این چپ و راستی که میگویند به این چپ و راست دهه شصت زمین تا آسمان تغییر کرده! یعنی شیرتوشیر است! یعنی شعارهایی که آن زمان چپ میگفتند حالا راست میشود حالا معلوم نیست کی میگوید و کی به کیست! بحث ما این جناحها نیست. دقت کنید بعد امام(ره) در هر انتخابات میگوید کسانی که به این شاخصه نزدیک هستند به این اسلام رأی بدهید نه به آن اسلام شماره دو! اسلام پابرهنگان زمین. اسلام پابرهنهها. نه اسلام اشراف! یک اسلام کاخ داریم یک اسلام کوخ. اسلام کاخ و اشرافنشینی! اسلام اشرافی نه. اسلام پابرهنگان، آن هم پابرهنگان و مستضعفین کل زمین و جهان. اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ. نه مرفّهین بیدرد تاریخ. اسلام عارفان مبارزهجو، عرفان مبارز. نه عرفان سازش که عرفان نیست. اصلاً مگر عارف میتواند تسلیم ظلم بشود؟ اگر کسی حقیقتاً عرفان دارد مگر میتواند تسلیم شود؟ امام میگفت اینهایی که از آمریکا میترسند علتش این است که تذهیب نفس نکردند. عرفان ندارند. اگر کسی عرفان داشته باشد مگر از غیر خدا میترسد؟ این عرفان قلابی است. عرفانهای انحرافی، این عرفای ترسو هستند. عرفایی که میگویند ما به ظلم و مظلوم کاری نداریم. چطور انبیاء کار داشتند شما از انبیاء عارفترید؟ شما از علی عارفترید؟ از پیامبر اکرم(ص) عارفتر هستید از حسین(ع) در کربلا شما عرفانتان بیشتر است؟ عرفان منهای مبارزه نه، مبارزه منهای عرفان و معنویت هم نه؛ میگوید به عرفان عارفان مبارزهجو، مبارزهجو یعنی اصلاً دنبال مبارزه است سرش برای مبارزه با فساد و ظلم درد میکند. میگویند آقا سری که درد نمیکند دستمال میبندی؟ امام(ره) میگوید بله دستمال میبندم! من درد سر میخواهم. من خودم را برای مستضعفین، پابرهنهها و گرفتارها به درد سر میاندازم. پاکطینتان عارف و میگوید در یک کلمه، اسلام ناب. اسلام راستین، اسلام دست نخورده. اسلام دیگری در همین ایران داریم که طرفدارانی دارد و در تمام جهان اسلام هم طرفدارانی دارد. آن چیست؟ اسلام شماره 2، آنها هم مذهبیاند. نماز میخوانند، هیئت دارند حرفهای اسلامی میزنند اما آن چه اسلامی است؟ میگوید به طرفداران اسلام سرمایهداری رأی ندهید اسلامی که سرمایهداران غاصبان حقوق محرومین را توجیه میکند. سرمایهداری امام میگوید آخوند خودش را دارد، هیئت خودش را دارد، نماز و حج و زیارت سیدالشهدای خودش را دارد. اما آن حسین با این حسین اسلام فرق میکند. زیارت این حسین با زیارت آن حسین دوتا مقوله است. اسلام مرفهین بیدرد. همین الآن شما دارید همیشه هم بوده کسانی که اهل دعای ندبه و سفرهای زیارتی هستند ولی غرق در تنعمات مادی هستند. ششتا ویلا شمال و کیش و تفریح و... روضه امام حسین هم هست! کربلایش را هم میرود دعای ندبهشان را هم میخوانند در دعای ندبه هم خانمهایشان طلاهایشان را به هم نشان میدهند آقاهایشان هم آمار زمینها و ماشینهای جدیدی که خرید و فروش کردند به همدیگر میگویند. دعای ندبهشان را هم میخوانند. زیارت امام رضایشان هم میروند. امام میگوید مراقب باشید اسلام راحتطلبان، اسلام فرصتطلبان، اسلام مرفهین بیدرد، درد دین ندارند، درد مردم ندارند، اصلاً درد ندارند. دردشان درد بیدردی است. درد مفتخوری. اسلام منافقین، در یک کلمه اسلام آمریکایی! پس ما یک اسلام آمریکایی داریم که آمریکا به آن اسلام احترام میگذارد و آن اسلام هم به آمریکا احترام میگذارد! آن اسلام و آن آمریکا رابطهشان برد – برد است هر دو از هم راضیاند. اما این اسلام شماره یک ضد آمریکایی است. تعامل نمیکند اهل تعامل با آمریکا و صهیونیسم نیست بلکه اهل تقابل است. اسلام عارفان مبارزهجو نه اسلام شبهعرفان سازش و تسلیم. این دوتا اسلام است. امام(ره) صریح این وسط خط قرمز میکشد که دو اسلام است دوتا مذهب است این دو نوع دینداری است از توی این دوتا جمهوری اسلامی بیرون میآید. دو جور دهه فجر و جشن میگیرند. در آن یادتان هست اگر خدای نکرده این تفکر بیاید، رهبری یک وقت فرمودند حتی این خطر هست که وقتی 20 سال، 30 سال، 100 سال بعد یک کاری بکنند و یک جور نفوذ کنند که یک ولیّفقیه از نوع اسلام آمریکایی بیاورند! یک آخوند مجتهد یا حتی مرجعی بیاورند آن بالا بنشانند که ظاهرش همین قانون اساسی باشد ولی اسلام آن، اسلام آمریکایی باشد. نفوذ اینگونه است. امام(ره) در وصیتنامهشان گفت که مراقب باشید استعمار در حوزهها آدم میکارد، نفوذ میکند، 40 سال سکوت میکند و هیچی نمیگوید درس میخواند و همین رفتارها را دارد که مرید پیدا میکند و دُم به تله نمیدهد بعد از 30- 40 سال یک مرتبه تیشه به مکتب اهل بیت(ع) میزند. مگر ما مرجع تقلید نداشتیم که اسناد اینها اول از توی ساواک درآمد بعد از توی اسناد لانه جاسوسی درآمد که حاضر بودند کودتا کنند امام کشته شود و زیر سایه آمریکا یک حکومت دموکراتیک دینی با ولیّفقیه و رهبر داشته باشند. خب شد، در دهه 60 این اتفاقات افتاد. بعد از این هم این خطر هست. ایشان یک وقت گفت اگر حواس مردم جمع نباشد اینطوری اتفاق میافتد. همین قانون اساسی با همین ولایت فقیه یک ولیّفقیه آخوند با اسلام آمریکایی سر کار میآورند و همین جمهوری اسلامی است منتهی درست در جهت عکس. یعنی اسلام شماره یک نه اسلام شماره دو. قانون هم همان است. آن موقع هم سپاه پاسداران خودش را خواهد داشت! پاسدارهایش را هم خواهد داشت! همین لباس را هم دارند همین حرفها را هم میزنند، عکس امام و شهدا را هم میزنند ولی دیگر این اسلامی که امام(ره) اینجا تعریف میکند نیست بلکه اسلام آمریکایی است. خطر نفوذ اینگونه جدی است. اگر میگویید نه، برگردید به صدر اسلام نگاه کنید. ابوسفیان فرمانده جبهه کفر است و پیامبر(ص) این طرف است. نسل بعد، حکومت اسلامی تقسیم میشود بین علی(ع) و معاویه. نسل بعد کل خلافت اسلامی دست یزید میافتد و حسین(ع) خوارج و برانداز میشود و کشته میشود! و اینها خلیفه کل جهان اسلام میشوند و وارثان نهضت پیامبر(ص) میشوند! مگر ما و شما از آنها مهمتریم؟ مگر ما از آنها پاکتریم؟ مگر عاقلتر و قویتریم؟ امام(ره) میگوید مراقب باشید و به مردم میگوید مراقب باشید به چه کسانی رأی میدهید؟ دوتا اسلام است. تعابیر ایشان است: هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است. این یعنی چه؟ این یعنی انتخاباتی که نتیجهاش تضعیف اسلام باشد که مردمسالاری دینی نیست. از آن طرف، حفظ اسلام بدون انتخابات و حفظ مردم در صحنه نمیشود. این که امام(ره) میگوید هدف نهایی از انتخابات حفظ اسلام است از دو طرف دوتا پیام دارد. 1) حفظ اسلام بدون حفظ مردم، بدون مردمسالاری و بدون انتخابات نمیشود. نمیتوانیم نگه داریم. من واقعاً معتقدم که اگر انتخابات نبود 42 سال تقریباً 42تا انتخابات، کل مسئولین را مردم سر کار میآورند اگر این انتخابات نبود احتمال قوی تا الآن جمهوری اسلامی براندازی شده بود مردم نگه داشتند. تمام دعواهای از اول انقلاب تا الآن، فتنهها از داخل حکومت بوده نه از داخل جامعه! برعکس است. جاهای دیگر از داخل جامعه علیه حکومت شورش میکنند در این 40 سال در حکومت ما برعکس بوده، تمام شورشها و درگیریها داخل حکومت بوده، بعد مردم آمدند کف خیابان جمعش کردند. از ابتدا شما نگاه کنید در نظام بوده، اول بحث بازرگان، بنیصدر، آقای منتظری تا... تا الآن همیشه. تمام درگیریها کف خیابان و فتنهها همهاش از بین مسئولین بوده است. مسئولین ثابت یا لاحق. و وقتی به کف خیابان کشیده، نهادهای رسمی نتوانستند آن را جمع کنند مردم به صحنه آمدند 23 تیر 78، 9 دی 89 بود نه 88، چون یک سال طول کشید، اگر یادتان باشد رهبری مدارا کرد مدام صحبت کرد و دیگر دیدند مردم دیگر نیستند معترضینی که شک داشتند قضیه را فهمیدند یک عدهای دارند این وسط سوء استفاده میکنند! حالا مقصود این که وقتی میگوید هدف از انتخابات حفظ اسلام است یعنی بدون مردم و بدون انتخابات را نمیتوانیم اسلام و نظام را حفظ کنیم مردم این جمهوری را نگه داشتند. بعضی از مسئولین همیشه خواستند نظام سرنگون شود مردم نمیگذارند! مردم حفظ نظام میکنند نمیگذارند و الا اگر به مسئولین بود تا حالا نظام ده بار سقوط کرده بود. آنها هی میخواهند مشکل درست کنند مردم میآیند حل میکنند و میگویند نه ما میخواهیم باشید. از آن طرف امام(ره) دارد میگوید خروجی انتخابات باید مردمسالاری دینی باشد نه مردمسالاری لائیک و سکولار. بعد میگوید در تبلیغات مواظب باشید حریم مسائل اسلامی حفظ شود. ما تبلیغاتمان و انتخاباتمان از نوع نظامهای سرمایهداری و لیبرال نباید باشد آنجا مدیریت افکار عمومی یک بازی است یک فن است. میدانید اصلاً یک تخصص است. یک عدهای پول میگیرند تینگتانگهایی هستند اتاق فکرند یک عدهای دارند که مثلاً یک عدهشان جامعهشناس و یک عدهشان متخصص رسانه، یک عده نویسنده و اهل قلم، یک عده هنرمند، یک عده جامعهشناس یک عده روانشناس اجتماعی، همه اینها با هم یک پروژه برمیدارند برای نامزدها که ما اینقدر میگیریم به شما میگوییم شما از چه جملههایی استفاده کنید چه کلمهای را به کار ببرید و چه کلمهای را به کار نبرید. در کدام جلسه کت و کراوات بپوشید و رسمی باشید و کجا با پیراهن بیاید و آستینهایتان را بالا بزنید و بدون کراوات بیایید! کجا شوخی کنید و کجا ادای گریه درآورید اینها یک فنی است. این مخصوص آن دموکراسیهاست چون هدفشان فریب دادن مردم است موفق هم میشوند. اما در نگاه اسلامی هرگز اینطور نیست. امام(ره) میگوید مراقب باشید نگاه اسلامی به مسئله انتخابات، و مسئولیتهای حکومتی طور دیگری است. رقابت سگی، تکالب، رقابت بر سر قدرت و ریاست حرام است. اینجا اگر رقابتی هست رقابت مثبت بر سر خدمت است. «فستبقوا الخیرات» داریم مسابقه بگذارید برای خیرات که چه کسی بیشتر میتواند به مردم خدمت کند، عدالت را بیشتر مستقر کند و مشکلات مردم را سریعتر حل کند. سر این عیب ندارد. آن وقت اینجا پشت پا بهم زدن و دروغ گفتن و آبرو ریختن ندارد. در این مناظرهها یکی دو بار شما دیدید افراد همدیگر را گاهی به فساد مالی و دزدی متهم کردند و بعدش هم هیچ اتفاقی نیفتاد. همانهایی که همدیگر را متهم کردند همهشان باز بعداً جزو مسئولین جمهوری اسلامی بودند. بالاخره آن اتهامها یا راست بود یا دروغ؟ اگر دروغ بود که آن کسی که اتهام زد باید او را بگیرید، اگر راست بود آن که اتهام خورد باید بگیرید، چطوری است که باز دوباره همه سر کار آمدند؟ این خلاف است. هرکس هرچه میگوید بگویی احسنت که داری افشاگری میکنی. اگر مستند است باید بروی با آن برخورد کنی. نه این که بگویی خب فحشهایتان را بهم دادید آبروریزیتان را کردید بالاخره افکار عمومی به این نتیجه رسید اجماع مرکب اینطوری شد که مثل این که همهتان دزدید! چون این میگفت بگو تا بگم، او میگفت نگو تا نگم. این پسر ما در آن انتخابات رأی اولی بود این مناظرهها را نگاه میکرد بعد گفت من باید اصلاً به چه کسی رأی بدهم؟ خب اینها که همهشان دارند میگویند دزدند که! بعد ایشان گفت زنگ بزنیم 110 بگوییم چندتا دزد در صدا و سیما دارند با هم مناظره میکنند بروید همهشان را بگیرید! مگر انتخابات اینطوری اسلامی است؟ اگر این اتهامی که زدی واقعی است باید بروند آن طرف را بگیرند و مجازاتش کنند نه این که باز توی مسئولیتهای حکومتی بیاید! اگر هم دروغ گفتی چرند گفتی خودت را باید بگیرند شلاق بزنند! مردم را بدبین میکنی، شک میاندازی، بعد میگویند چطوری است که اینها همهشان اتهاماتی دارند همهشان هم همه کارهاند! جالب است که همهشان هم اپوزیسیون هستند. یک بدبختی ما هم این است. مسئولین ما که همیشه کل حکومت و بیتالمال در این 40 سال در اختیارشان بوده، همینها باز علیه ضد نظام هستند. باز ما که هیچ کارهایم باز ما باید بیاییم دفاع کنیم که آقا نه به خدا نظام فساد سیستماتیک نیست، فساد در سیستم یک چیز است فساد سیستم یک چیز دیگر است. فساد در سیستم هم اگر هست همینها کردند که حالا ادای اپوزوسیون درمیآورند. 8 سال شما بیتالمال و همه چیز دستتان بوده بعد که کنار میآیید اول که میخواهند بیایند وعدههای بیخود و خلاف قانون میدهند. بعد که میآیند یک مدتی میگذرد بهانه این است که نمیگذارند! بگویم چه کسانی نمیگذارند؟ بعد که تمام میشود میگویند نه آقا ساختار اشکال دارد قانون اساسی اشکال دارد! تداخل وظایف است! دولت در دولت است! قدرت موازی است! فلان است! بعد هم که بیرون میآیند اپوزوسیون میشوند انگار مثلاً 40 سال است اینها جزو مبارزین مسلح با جمهوری اسلامی بودند بابا همه کاره شما بودید اگر هر غلطی هم شده شماها کردید اگر هم نشده باز هم شماها کردید. امام(ره) میگوید اخلاق پیروزی در انتخابات را یاد بگیرید، ادب داشته باشید و از نظر بقیه استفاده کنید، حذفی برخورد نکنید، یاد بگیرید ادب شکست خوردن در انتخابات را، وقتی هدف معنوی است اصلاً شکستی وجود ندارد. هدف مادی شکست دارد. وقتی هدفتان را معنوی تعریف میکنید شکست ندارد و شکستتان هم پیروزی است. وقتی هدفتان مادی است پیروزیتان هم شکست است. امام(ره) میگوید اصلاً به شکل برد و باخت نگاه نکنید. پرخاش علیه هم کردن، کینهتوزانه حرف زدن، اینها برای چیست؟ مدام هم میگوید اسم خدا روی آن نگذارید خودتی! مدام میگوید من برای خدمت به مردم این کار را میکنم! امام(ره) میگوید خودتی! میگوید محال است کسی برای خدا وارد صحنهای بشود آن وقت این حرفها را بزند و این کارها را بکند. 4 سال، 8 سال بر این مردم حکومت کردی، امضاهایی و تصمیمهایی گرفتی که یک مرتبه هزاران میلیارد پول بیتالمال را نابود کردی. 2 میلیون خانواده را بیچاره کردی! این چطور مدیریت اسلامی است؟ و از این قبیل.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
هشتگهای موضوعی